کابوس جدید اشغالگران؛ وقتی وحشت از سردار حاجیزاده و نیروی هوا فضای سپاه صهیونیستها را به زبان آورد!
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۷۹۸۹۶۴
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، وقتی هفته گذشته در جلسه وزارت خارجه رژیم صهیونیستی تصویر سردار امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر صفحه مانیتور پشت سر شرکتکنندگان در جلسه امنیتی وزارت امور خارجه اسرائیل نقشبست و بخش مهمی از گفتوگوها در خصوص عملکرد این فرمانده نظامی ایرانی را به خود اختصاص داد مشخص شد که صهیونیستها در آنچنان هراسی از هوافضای سپاه به سر میبرند که قادر به پنهان کردن آن نیستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتربخوانید
اجازه نمی دهیم امنیت و آرامش مثال زدنی ملت ایران به مخاطره بیفتد/ وحدت و اخوت ارتش و سپاه، خاری در چشم دشمنانماجرای آشکار شدن و حتی رسانهای شدن هراس رژیم صهیونیستی از نیروی هوافضای سپاه و فرمانده این نیرو به حدود یک هفته قبل بازمیگردد که بنی گانتز وزیر دفاع اسرائیل پس از هدف قرار گرفتن کشتی اسرائیلی مرسر استریت، در یک جلسه توجیهی در جمع نمایندگان کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد در وزارت خارجه اسرائیل در بیتالمقدس ادعا کرد: "امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران ایران پشت چندین حمله تروریستی در منطقه با استفاده از پهپاد و موشک است. در ضمن من برای اولین بار میخواهم مردی را که مسئول مستقیم بهکارگیری پهپادهای انتحاری است معرفی کنم. وی سعید آقاجانی است که فرمانده نیروی پهپادی سپاه پاسداران است."
نکته این جلسه آن بود که صهیونیستها در تصویری که از سردار حاجیزاده نشان دادند، عنوان وی را «فرمانده نیروی هوایی سپاه» درج کردند؛ در حالی که او فرمانده نیروی هوافضای سپاه بوده و این نیرو از سال ۸۸ با ترکیب نیروی هوایی و بخش فضایی به شکل کنونی مشغول فعالیت است.
توانایی فرماندههان نظامی ایران زبانزد خاص و عام در منطقهوب سایت خبری تحلیلی میدلایستآی نیز در زمینه تمرکزی که مقامات امنیتی رژیم صهیونیستی بر برخی فرماندهان نظامی ایرانی کردهاند نوشت: "منابع امنیتی اسرائیل به این رسانه گفتهاند که سردار امیرعلی حاجیزاده بهخوبی جای سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را پر کرده است. سردار سلیمانی در عملیاتی که با پشتیبانی عمده سرویس جاسوسی موساد و توسط ارتش آمریکا به اجرا درآمد در ژانویه ۲۰۲۰ در فرودگاه بغداد ترور شد."
میدلایستآی افزود که سردار حاجیزاده، بهعنوان شخصیتی پیشگام در سلسلهمراتب نظامی ایران ظاهر شده است. به نوشته این رسانه، مهارتها و تفکر خلاقانه سردار حاجیزاده، نیروی هوافضای سپاه پاسداران را به حرکت به سمت مجهز شدن به پهپادهای بومی ترغیب کرده است.
نمایش پهپادها و قایقهای تندروی سپاه پاسداران
اگرچه سپاه پاسداران در شناسایی استعدادهای نظامی و آموزش فرماندهان بزرگ ازجمله سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و دیگر فرماندهان دفاع مقدس، یک نیروی پیشگام بهحساب میآید اما نگاهی به بیوگرافی سردار حاجیزاده نیز برای آشنایی بیشتر با یک فرمانده که مراحل ترقی را در سپاه طی کرده و هماکنون به کابوسی برای دشمن تبدیلشده لازم به نظر میرسد.
امیرعلی حاجیزاده متولد سال ۱۳۴۰ در تهران است. وی فعالیت در سپاه پاسداران را از سال ۱۳۵۹ آغاز کرد و در طول جنگ تحمیلی در اغلب عملیاتهای گسترده، ازجمله کربلای ۴، کربلای ۵، والفجر مقدماتی و والفجر ۸ حضور داشت. پس از شکلگیری نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مهرماه ۱۳۸۸ حاجیزاده بهعنوان نخستین فرمانده این نیرو منصوب شد و کماکان مسئولیت فرماندهی این نیرو را بر عهده دارد. وی پیش از انحلال نیروی هوایی سپاه پاسداران، برای مدت سه سال فرمانده آن نیرو بود. سردار حاجیزاده فرماندهی عملیات مهمی را در پرونده کاری خود دارد. حمله به پایگاههای داعش در شرق فرات در سوریه با استفاده از چهار موشک بالستیک ذوالفقار، دو موشک قیام و هفت فروند پهپاد رزمی در زمره این عملیات هستند.وی حمله موشکی سپاه پاسداران در هشتم ژانویه ۲۰۲۰ به پایگاه نظامیان آمریکایی در پایگاه عینالاسد در استان الانبار عراق را نیز فرماندهی کرد.
نیروی هوافضای سپاه در زمینههای علمی نیز تجربه و کارآمدی خود را نشان داده است. روز چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ماهواره نور-۱ اولین ماهواره نظامی ایران بهوسیله ماهوارهبر ۳ مرحلهای قاصد از کویر مرکزی ایران توسط نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحت فرماندهی سردار حاجیزاده به فضا پرتاب شد و در مدار ۴۲۵ کیلومتری زمین قرار گرفت.
رژیم صهیونیستی سردار امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران را زیر نظر دارد و اکنون او را خطرناکترین عضو سپاه میداند
سردار حاجیزاده فرمانده هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مراسم پرتاب این ماهواره گفت: حضور در فضا یک انتخاب نیست بلکه یک الزام است و ما به توانمندیای دست یافتیم که معدود کشورهایی در دنیا دارند.
وحشتی که صهیونیستها را به زبان آورد!دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی در طراحی و اجرای عملیات حذف فیزیکی دشمنان این رژیم ید طولائی دارد و بر این مبنا، یک وب سایت خبری صهیونیستی به نام "واینت نیوز" هم در این زمینه نوشته است: اسرائیل، سردار امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران را زیر نظر دارد و اکنون او را خطرناکترین عضو سپاه میداند.
به نوشته منابع صهیونیستی، «در پشت اقدامات ایران در عرصه تقویت توان نیروی دریایی، سردار حاجیزاده، ستاره تازه در حال ظهور سپاه پاسداران و کسی که پا بهپای (سردار) قاسم سلیمانی گام برداشته، ایستاده است. حاجیزاده فرماندهای کاملاً ضد صهیونیست است. او به استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در عملیات علیه دشمنان اعتقاد زیادی دارد. نام سردار حاجیزاده و نیز سردار آقاخانی فرمانده نیروی پهپادی سپاه بر سر زبان مقامات امنیتی در اسرائیل قرار دارد. بهاحتمالزیاد در آینده نزدیک سازمان جاسوسی اسرائیل از نزدیک حاجیزاده و اقدامات وی را بیشتر زیر نظر بگیرد.»
پهپاد آمریکایی گلوبال هاوک در خرداد ماه ۱۳۹۸ بر فراز آبهای ایران توسط یگان دفاع ضدهوایی سپاه سرنگون شد
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق ایالاتمتحده آمریکا نیز به بهانه مبارزه با تروریسم جهانی و افزایش فشارهای مالی بر ایران در اواسط فروردینماه سال ۱۳۹۹ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داد.
و بالاخره اینکه کمتر اظهارنظری در اسرائیل در خصوص ایران مطرح میشود که نامی از سردار حاجیزاده و نیروی هوافضای سپاه برده نشود. همین توان سپاه در تربیت نیروهای پرتوان باعث شد که دولت ایالاتمتحده آمریکا سپاه پاسداران را تروریستی قلمداد کرده و آن را تحریم کند تا به هر صورت شده جلوی پیشرفت این نیروی انقلابی را بگیرد.
منبع: آنا
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: رژیم صهیونیستی سردار حاجی زاده نیروی هوا فضای سپاه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سردار امیرعلی حاجی زاده حاجی زاده فرمانده سپاه پاسداران سردار حاجی زاده رژیم صهیونیستی صهیونیست ها نظامی ایران حاجی زاده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۹۸۹۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عجیب ترین فرمانده جنگ ایران و عراق /جانشین سپاه خرمشهر و دوست نزدیک سردار سلیمانی را بیشتر بشناسید
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، احمد فروزنده از فعالین سیاسی و مبارزین علیه رژیم پهلوی، از فرماندهان سپاه خرمشهر در زمان فرماندهی شهید جهانآرا و شهید عبدالرضا موسوی و از یاران نزدیک به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، به مناسبت سالروز شهادت سید عبدالرضا موسوی جانشین سپاه خرمشهر،در گفتگویی با جماران، به بیان خاطراتی از این همرزم شهیدش پرداخته است.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید؛
آقای فروزنده، از چه زمانی و چگونه شما با شهید سید عبدالرضا موسوی آشنا شدید؟
آقای عبدالرضا موسوی از برادران قبل از انقلاب بود. آشنایی ما نیز به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر میگردد. فکر میکنم با ایشان در مسجد امام صادق(ع) خرمشهر در قبل از انقلاب با ایشان آشنا شدم. از مسجد امام صادق، مسجد آیت الله خاقانی بود. مسجد فعالی بود و هنوز اینگونه است. تمرکز نیروهای مذهبی – انقلابی در این مسجد بود.
حدوداً مربوط به چه سالی است؟
سال ۱۳۵۵ که بنده نیز در همان سال به زندان رفتم.
بازداشت توسط ساواک؟
بله. بازداشت تا سال ۵۷. دو سال و نیم زندان بودم. قبل از این موقع یعنی به سال ۵۳-۵۴ بر میگردد.
آیا شهید موسوی هم از مبارزین علیه رژیم پهلوی پیش از پیروزی انقلاب بودند؟
بله از قبل از انقلاب.
وابستگی سیاسی به جناح و یا گروهها و سازمانهای خاصی را داشتند؟
آن زمان حزب خاصی نبود. همین بچه های مذهبی که در داخل مسجد فعال بودند. داخل خرمشهر یک گروه سیاسی هم بود که به جایی وصل نبود؛ یعنی شورای مرکزی و یا نهاد بالا دست نداشتند. همگی مقلد حضرت امام بودند. همین. نه بیشتر از این. شکل کار به این صورت بود. اینگونه نبود که سازمان و تشکیلات باشه و به بالا وصل باشند.
اما سازمان مجاهدین (منافقین) نفرات زیادی را جذب کرده بود.
بله؛ اما بچههای خرمشهر به هیچ کدام از اینها وصل نبود چون شرایط اجتماعی خرمشهر جوری نبود که با آن جریانات وصل باشند. آن سازمانها اساساً دسترسی مناسبی نداشتند که بخواهند نیروهایی را در شهر دور افتادهای مثل خرمشهر شناسایی کنند. اینگونه نبود. هر کس در منطقه خودش فعالیت میکرد. شاید در دانشگاه کسی ارتباط داشته است. وقتی دوستان به دانشگاه رفتند این ارتباطات در دانشگاه برقرار شده باشد. آن هم نه باز با سازمان های معروف و بزرگ که نام بردید، از بچههای انقلابی که توی خود دانشگاه چمران اهواز، جندی شاپور بودند. آدم از شهرهای مختلف مثلاً از تبریز و تهران آمده بودند داخل دانشگاه، از قضاء سیاسی نیز هستند یکدیگر گروهی تشکیل میدهند برای برگزاری اعتصابات و فعالیتهای سیاسی.
ارتباط شما از چه زمانی با شهید موسوی مستمر شد؟
آقا محسن پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان را میشناخت؛ بعد از شهادت شهید جهان آرا لحظهای برای جانشینی ایشان درنگ نکردند و شهید موسوی را جایگزین کردند
از وقتی وارد سپاه شدیم؛ چون جنگ شکل گرفته بود. خانه و زندگی ما در معرض تهاجم دشمن بود و خانوادهها از خرمشهر بیرون رفته بودند. در این دوران همواره با هم بودیم. ایشان مدتی عضو شورا بود و بعد از شهادت جهان آرا به عنوان فرمانده سپاه خرمشهر منصوب شد و من هم به در واحد اطلاعات مشغول خدمت بودم.
شهید موسوی نیروی معروفی در خرمشهر بود. چون انسان شناخته شده، متدین و انقلابی بود و جزو نیروهای شناخته شده قبل از انقلاب بود؛ عضو شورای فرماندهی سپاه خرمشهر شد و سپس معاون و پس از شهادت جهان آرا، فرمانده سپاه شد. روال طبیعی اینطور بود. از جایی نفرستاده بودند او را که بیاید و پناهنده بشود. از بچههای خرمشهر بود که با بقیه سپاه را تشکیل دادند.
از نظر روال کاری، شهید موسوی جایگاه فرماندهی شپاه خرمشهر راپیدا کردند؛ همان که شهید جهان آرا فرماندهاش بود. شهید جهانآرا به دلیل ارتباطاتی که آن موقع داشت با خود آقا محسن بعد با محسن رفیق دوست، کسانی که در تهران کار فرماندهی سپاه را داشتند لذا فرد مطرح و جا افتادهای بود؛ عمدتاً آن هم به دلیل فعالیت سیاسی که قبل از انقلاب آنها با یکدیگر داشتند.
از مقطع جنگ شروع بکنیم؛ شهید موسوی تمام آن ۲ سالی که پس از جنگ در قید حیات بودند خود خرمشهر و در همان منطقه خرمشهر، آبادان فعالیت می کردند؟
درمورد شهید موسوی من اینگونه به یاد میآورم که ایشان دانشجو رشته طب بودند؛ همزمان در سپاه خرمشهر هم فعال بودند و عضو شورا بودند و پس از اینکه جنگ شد دانشگاه ها تعطیل شد، دانشگاه اهواز هم تعطیل شد- ایشان آمدند به طور کامل و تمام وقت در جبهه و جنگ و سپاه خرمشهر حضور داشتند. خود ما هم قبلاً آموزش و پرورش درس می دادیم.
ولی بعدها مامور به سپاه مامور شدیم اما ایشان عضو شورا فرماندهی سپاه خرمشهر بود و پس از اینکه شهید جهانآرا در آن حادثه سقوط هواپیما در کهریزک به شهادت رسید توافق شد،که ایشان فرمانده شوند و از آن به بعد ایشان فرمانده سپاه خرمشهر شد و مسیر جنگ و مسیر تعالی سپاه خرمشهر و توسعه وضعیت نیروهای سپاه و غیره در دستور کار همه بود، ایشان هم خب فرمانده بود و طبعاً به دنبال این بود که سپاه خرمشهر ظرفیت خود را افزایش دهد. علیرغم اینکه یک زمانی در خرمشهر فشنگ و گلوله و اسلحه و کلاش برای دفاع نبود، سپاه خرمشهر با درایت ایشان و با همکاری دیگران توانست توپ و خمپاره تهیه کند.
واحد ۱۰۶ داشته باشد؛ سپاه خرمشهر در دوره شهید جهانآرا و در دورهای که ایشان فرمانده بودند، هم ما واحد خمپاره انداز ۸۱ و ۱۲۰ در داخل خرمشهر داشتیم. واحد ۱۰۶ توپ هایی هستند که روی خودرو های جیپ سوار می شوند و معمولاً هم برای زدن ابزار و ادوات نظامی سنگین دشمن هست. کل پرسنل سپاه خرمشهر ۳۰۰ نفر هم نبود، اما ما نزدیک ۱۰-۱۲ تا ۱۰۶ داشتیم. این در عملیاتها مهم بود. معمولاً در عملیاتهایی که انجام میشد، نیروها واحد ۱۰۶ شان حرکت میکردند. این نتیجه درایت خود شهید جهان آرا و بعدش سردار موسوی و دیگر دوستانی که بودند بود.
علیرغم اینکه نیروهای سپاه خرمشهر به درگیریهای چریکی معروف بودند، اما به سرعت توانستد واحد های خمپاره انداز و ۱۰۶ را راه بیاندازند و توپخانه راه اندازی کنند.
همه این تجهیزات از ارتش عراق غنیمت گرفته شده بود؟
بله همگی غنیمتی بودند. توپ ۱۵۵ که یک توپ خیلی بزرگ است هر گلوله اش ۴۵ کیلو وزن خود گوله است.کارهای بسیار بزرگی در دوره ایشان انجام شد که بازدهاش در عملیات آزاد سازی خرمشهر وجود داشت که همه این ابزار و ادوات را به شکل یگانی، بچه های خرمشهر داشتند با فرماندهی، درواقع فرمانده ما، فرمانده سپاه خرمشهر آقای شهید جهان آرا و شهید موسوی بودند ولی یگانی که در آن زمان تشکیل شد، تیپ ۲۲ بدر آقای شهید موسوی اینجور اختیار کردند که خودش سمتی نداشته باشد و آقای عبدالله نورانی را فرمانده تعیین کرد ولی خودش در تمام کش و قوسیهای مربوط به جنگ و عملیات و محدوده عملیات و اجرای عملیات حضور فعال داشت. در تمام شناسایی ها سعی می کرد خودش حضور داشته باشد.
بعد از شهادت شهید جهانآرا؛ همین مسیر با شهید موسوی ادامه یافت؟
ابزار و امکاناتی که جمع آوری شد، مثل توپهای ۵۲ عراقی، توپهای ۱۵۵ ارتش، ۱۲۲ عراقی و ۱۳۰ خودمان. به وسیله اینها سپاه خرمشهر درست شد. اولین واحد ۱۰۶ و توپخانهای که توی سپاه راه افتاده سپاه خرمشهر به اتکای ابزار و ادوات مصادرهای و غنیمتی این کار را توانستند انجام دهند. برای ۳۰۰ نفر پرسنل ۱۶ قبضه سلاح سنگین داشتیم. در هر منطقهای؛ صحنه جنگ را تغییر میدادند. همگی این زحمات با درایت شهید موسوی و خود برادرانی که دست اندرکار بودند صورت گرفت.
آقای شهید موسوی بسیار باهوش بود. آن موقع جذب شدن برای پزشکی کار مشکلی بود مثل همین امروز؛ علاوه بر هوش سرشار، از صبر زیادی نیز برخوردار بود. ایشان ظرفیت و توانایی فکری خیلی خوبی داشت. انسان فهیمی بود. فرد مقتصدی بود با اسراف برخورد می کرد؛ هر کاری را با حداقل هزینه جمع میکرد.
یک ویژگی که ایشان داشت دوست نداشت خودش مطرح بشود. به دنبال این بود که کار با کیفیت بالا صورت بگیرد. لذا وقتی قرار بر این شد که برادران سپاه خرمشهر یگان تشکیل دهند و این یگان در آزادسازی خرمشهر ماموریتی را داشته باشد، ایشان هیچ مسئولیتی قبول نکرد. مسئولیتش را به آقای عبدالله نورانی داد و گفت شما فرمانده باش. با توجه به اینکه تقریباً همه از ایشان حرف شنوی داشتند، نکاتی که به ذهنشان میرسید را انجام میداد. آن موقع من خودم مسئول اطلاعات عملیات یگان بودم.
مثلاً شاید یک شب در میان، دو شب در میان ایشان در شناسایی هایی که ما انجام میدادیم حضور داشتند. یعنی خودش در میدان حضور و همراهی پیدا میکرد. یک فرد فرهیختهای بود که خودش برای خودش مهم نبود. تلاشش را گذاشته شده که پیکان حمله به مواضع دشمن خوب طراحی و اجرا بشود و در کیفیت خوبی انجام داد.
فرمودید خیلی از نیرو ها و یگان ها از ایشان حرف شنوی خیلی خوبی داشتند با توجه به اینکه اولین فرمانده سپاه خرمشهر شهید جهان آرا بودند با آن سابقه سیاسی و مبارزاتی و با توجه به کارهایی که در سپاه کردند، بعضاً در جاهای دیگه ای ازسپاه دیده میشود بعد از شهید شدن فرمانده لشکر یا فرمانده تیپ آن تیپ مثل قبل از فرمانده بعدی یا همدل نبود و ارتباط عاطفی را نداشت ولی در اینجا به نظر می رسد این روند ادامه داشته است. یعنی بعد از شهید جهان آرا، شهید موسوی این را ادامه دادند. این موضوع را چگونه می بینید؟
انتخاب درست؛ وقتی افراد درست انتخاب شوند هر کس در جای خودش و دقیقا درست بنشیند این اتفاقی است که رخ می دهد. اما اگر درست ننشیند، یک فردی بر اساس رابطه یا دوستی و رفاقت بیاید بنشیند و نقش در بین آن گروه تشکیلات نظامی نداشته باشد، به جای آنکه تبدیل به یک اتفاق خوب شود، تبدیل به یک اتفاق بد می شود. شهید موسوی بین بچه های خرمشهر محبوبیت داشت و از طرفی دیگر در دوره مبارزه با رژیم هم جزو افراد شاخصی بود که فعالیت میکرد. لذا ایشان مقبولیت عمومی در بین بچه های خرمشهر داشت.
چقدر به نظر کارشناسی و به نظر فرماندهان یگان خودش اعم از فرمانده گردان و گروهان اتکا می کردند؟
ایشان یک فرد تحصیلکرده و فهیم بود؛ در جریان آزاد سازی خرمشهر خودش مسئولیت به عهده نگرفت. این خیلی مهم بود. معمولاً باید اینگونه باشد که کسی که فرمانده سپاه خرمشهر است باید مثلاً فرمانده تیپ ۲۲ بدر میشد. ولی ایشان این کار را نکردند. گفت آقای نورانی شما بیا این کار را انجام بده. من در کنار شما هستم هر جا یگان با مشکل مواجه شد ورود خواهم کرد. در حساسترین موضوع قبل از هر عمیلاتی، شناسایی منطقه عملیات است و بر اساس همین شناسایی قبل عملیات طرح و مانور عملیات شکل میگیرد خودش در شناسایی حضور پیدا میکرد. با گروههای ۷-۸ نفره که برای شناسایی میرفتند؛ ایشان در گروه ها حضور داشت بدون اینکه بخواهد اعمال نظر کند. فرمانده تیم بود ولی ایشان همراه تیم بود.
یک نوع آموزش مدیریت و کنترل و مراقبت فردی فعالیت زیر مجموعه با حضور خودش اعمال می شد. و اگر جایی نیاز بود تذکری، راهکاری و پیشنهادی داده بشود، ایشان می داد و همه نیز قبول می کردند؛ چون فرماندهشان بود و همه او را قبول داشتند. خب آن موقع اینگونه نبود که بر اساس دستور عزل و نصب صورت بگیرد بخصوص که سپاه تازه راه افتاد بود. لذا با توجه به مقبولیت عمومی پیشنهاد شد که ایشان به جای شهید جان آرا فرمانده سپاه خرمشهر باشد.
آیا ایشان حساسیتی نسبت به جان افراد تحت فرماندهی خود داشتند؟ این موضوع چقدر برای ایشان مهم و حیاتی بود؟ بعضاً مطرح میشود که فرماندهان سپاه در این موارد کوتاهی داشتند!
اصلاً اساس اینکه ایشان می آمد شناسایی می کرد چه بود؟ وظیفه ای نداشت که زیاد کار شناسایی را انجام بدهد. این شناسایی برا ی چه انجام می شد؟ برای اینکه ما یگان را نیروهایی که داریم چگونه از خطر عبورشان بدیم که بتوانند بیشترین ضربه را به دشمن بزنند، دشمن را در یک جاهایی دور بزنند یا توی نیروهایش شکاف به وجود بیاورند. این اتفاق اگر بیافتد طبعاً تلفات نیروی انسانی ما پایین میآید. آن موقع که ما ابزار شناسایی مثل هواپیما بدون سرنشین نداشتیم. لذا بر اساس شناسایی ها و طرح مانور و طرح عملیات بررسیهای میدانی خود پرسنل بیشتر صورت میگرفت، نیرو های اطلاعات عملیات یا نیروهای میخواستند عمل بکنند.
در این حادثه ای که رخ داد با توجه به اینکه یگان ۲۲ بدر در حساسترین نقطه قرار بود عمل بشود، فرماندهان گردانها، معاونین گردانها؛ اینها همگی میرفتند منطقه تا ارزیابی داشته باشند ببینند هر کس از کجا و چگونه باید برود. لذا در جواب این فرمایش که شما میگویید آیا ایشان به جان افراد حساس بود یا نبود یا همینطور به خط دشمن یا نه؟ نه. به چه دلیل، به این دلیل که خودش حضور پیدا میکرد. مسیری که نیرو میخواهد برود و دشمن را دور بزند یا نقطهای که میخواهد به دشمن حمله بشود.
لذا حضور ایشان به دلیل بیکاری یا اشتیاق شخصی حضوری پیدا کردن در ماموریت ها نبود؛ بلکه برای پوشش این فرمایشی که جنابعالی می گویید حداکثر ضربه و حداقل تلفات را در برنامه کارمان داشته باشیم.
چگونه از شهادت شهید موسوی با خبر شدید؟
آن موقع که ایشان شهید شد – اینطور در یادم هست که - ما در مرحله ۱ عملیات آزادسازی بیتالمقدس را شروع کرده بودیم و رسیده بودیم به جاده. در مرحله دوم باید می رفتیم تا مرز. مرحله سوم از خطوط دفاعی که دشمن از شرق یعنی از رودخانه تا مرز به سمت شرق و جنوب کشیده بود باید مانور میدادیم. ایشان در مرحله اول فکر میکنم وسط بمباران هوایی و ایشان بر اساس بمباران هوایی شهید شد. تمام امعاء و احشاء ایشان بیرون ریخته بود. یعنی چنین اتفاقی برای ایشان افتاد. آن موقع که این اتفاق افتاد، همه سوگوار شدن؛ علاقه زیادی به فرمانده خودشان داشتند. در اوایل سپاه و در دوران جنگ اینگونه نبود که ابلاغی باشد. ایشان را براساس شناخت و مقبولیتی که در پرسنل داشت او را فرمانده سپاه گذاشتند.
لذا بر این اساس توی روحیه برادر ها تأثیر منفی داشت ولی ما هم راهی جز ادامه جنگ نداشتیم. بیایم به عزاداری و اینها برسیم چون همه باید داخل خطوط دفاعی میماندند تا از مواضعی که تصرف کردند، دفاع بکنند. از طرفی هم باید می رفتیم پیش روی می کردیم و خرمشهر را آزاد می کردیم. وضعیت اینگونه بود.
27219
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903597